خواهد رسید روزی که آه مظلوم دامنگیر شود
صبح امروز، در مسیر منزل تا به دفتر کار را با رادیو جوان، گریستم، اشک امانم را بریده بود، از زندگی بیزار شده بودم و هر چه نفرین بلد بودم، در دلم نثار مسوولانی کردم که خوب پست میگیرند، خوب سفر میروند، خوب جلسه میگذارند، خوب پاراف میکنند، خوب کت و شلوار میپوشند، خوب مصاحبه میکنند و البته خیلی خوب هم حقوق و حق مأموریت و اضافه کار و حق مدیریت و پاداش و... میگیرند و صد البته خیرشان هم به هیچ بنی بشری نمیرسد.
خبری که صبح امروز مرا به تلخی زهر مبدل کرد، این بود: در استان کرمانشاه، مادری فرزند معلول خود را هر روز، بر روی فرغون به مدرسهای که چهار کیلومتر با خانه استیجاریشان فاصله دارد میبرد و میآورد؛ صاحبخانه هم جوابشان کرده و در همین هفته، باید خانه را تخلیه کنند. البته خبر و فیلمش را حدود ۲۰ روز پیش تلویزیون پخش کرد، اما نه به عنوان خبری در باره فقر و تبعیض که به عنوان خبری درباره مهر مادری و اینکه مادر یعنی عشق و ایثار! رادیو جوان هم گویا آن را به طور جدی پیگیری کرده بود و در پی آن، مسوولان استان تنها کاری که آن هم بعد از رسانهای شدن ماجرا و درآمدن اشک ملت انجام دادهاند این بود: رفتهاند خانه این کودک معلول و ۵۰ هزار تومان دادهاند و برگشتهاند؛ واقعاً خسته نباشند!
آنچه اشک آدمی را در میآورد، نه فقط وضع نامناسب این خانواده، که برخورد حقیرانه مسوولان در این خصوص است.
حتی تصورش هم برای ما سخت است: مادری رنجور، هر روز کودک معلول خود را در فرغون میگذارد و چهار کیلومتر میکوبد و میرود تا بچه را به مدرسه برساند و بعد از ظهر هم همین مسیر را با فرغون خالی میرود تا بچه علیلاش را بازگرداند و تازه در این گیر و دار، صاحبخانه هم جوابشان کرده و...!
آدم واقعاً میماند که در این کشور، نهادهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد چه کار میکنند؟ مسوولان کشوری و استانی مگر مسوولیتی مهمتر از رسیدگی به حال محرومان دارند؟
به خدا سوگند حال و روز این خانواده فقیر کرمانشاهی، در قیاس با بسیاری از خانوادههای دیگر که حتی محتاج نان شبشان هم هستند و آن یک فرغون را هم ندارند، بسیار بهتر و شاهانه است!
واقعاً شرم آور نیست در کشوری که مسوولانش دغدغه فقرای تاجیکستان و دختران دم بخت کومور و یتیمان عراق و معلولان جمهوری آذربایجان و... را دارند، مادری فقیر، بچه معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد و آقایان، بعد از رسانهای شدن موضوع، تنها یک تراول ۵۰ هزار تومانی بیندازند جلوی آنها و بعد هم مصاحبه کنند و آمارهای کذایی دهند که بله ما برای محرومان چنین و چنان میکنیم!
بهزیستی این وسط چه کاره است؟ اگر رسیدگی به حال معلولان، مخصوصاً کودکان معصوم معلول و فقیر وظیفه بهزیستی نیست، پس وظیفه کیست؟
کمیته امداد پولهایی که هر روز از مردم میگیرد چه میکند؟ منکر زحمات و کارهای مثبتی که تاکنون انجام دادهاند نیستم ولی در برابر ثروت و امکاناتی که دارند و کمکهایی که از مردم میگیرند و پول نفت مملکت که باید صرف فقرزدایی شود، آیا وضعیت کنونی کشور قابل قبول است؟
آیا اگر کمیته امداد امام خمینی (ره) به جای تهیه جهیزیه برای دختران فقیر جزیره «آنژروان» کشور کومور، به این مادر فقیر کرمانشاهی و کودک معلولش و امثال اینها کمک میکرد، فقرای مملکت خودمان حال و روز بهتری نداشتند؟
به این آمار که خود کمیته امداد به عنوان بخشی از عملکردش در سایت خود قرار داده نگاه کنید:
فعالیتهای کمیته امداد در کشور آفریقایی کومور:
-افتتاح دفتر نمایندگی در جزیره آنژروان کشور کومور
ـ برگزاری میزگرد تخصصی هم اندیشی در مورد آفریقا با همکاری وزارت امور خارجه
(واقعاً معلوم نیست برگزاری میزگرد تخصصی درباره آفریقا چه ربطی به کمیته امداد دارد؟)
- آغاز فعالیت احداث مسکن برای دختران یتیم در آستانه ازدواج در کشور کومور
- تحت پوشش قرار دادن ۳۲۰ روستا در کومور
- در پایان سال ۱۳۸۸ تعداد ۵۵۵ خانوار با جمعیت ۲۹۸۷ نفر شامل ایتام، معلولان و بیماران را بصورت دائمی مورد حمایت کمیته امداد کشور کومور قرار داشته است. مجموعه کمکهای پرداختی به مددجویان و هزینههای اداری و عملیاتی کمیته امداد کشور کومور در سال ۱۳۸۸ مبلغ ۵ میلیارد ریال معادل ۴۹۹۳۵۲ دلار بوده است.
فعالیتهای کمیته امداد در تاجیکستان:
-رفع مشکل مسکن محرومان تاجیک: نسبت به ترمیم و تعمیر و بازسازی ۳۲۰ واحد منزل مسکونی اقدام شده است که ۸۵۸۴۴ دلار هزینه دربرداشته است.
-در پایان سال ۸۸ تعداد ۶۲۶۴ خانوار با جمعیت ۲۴۲۲۶ نفر از ایتام، بیسرپرستان، معلولان، ازکارافتادگان و سالمندان مورد حمایت کمیتههای امداد امام خمینی (ره) این کشور قرار داشتهاند که اکثریت آنها از خانوادهای بیسرپرست و مهاجرین مسلمان میباشند. ضمن اینکه تعدادی از خانوادههای روس تبار هم از حمایتهای این نهاد برخوردارند.
-یکی دیگر از خدمات کمیته امداد امام خمینی در این کشور کمک به امر ازدواج و تهیه جهیزیه برای نوعروسان میباشد. در این راستا طی سال ۱۳۸۸ مبلغ ۲۹۵۴۶۹ سامانی (واحد پول تاجیکستان) جهت تهیه جهیزیه نوعروسان هزینه شده است.
- دایر نمودن مطب در داخل ساختمان کمیته امداد شهر دوشنبه و بکارگیری دو نفر پزشک زن، عقد قرارداد با بزرگترین بیمارستان دوشنبه، یک پزشک عمومی و یک پزشک متخصص و معالجه ۱۴۸۹۶ نفر مددجو با هزینه سالانه۵۲۵۴۱ دلار در سال ۸۸.
فعالیتهای کمیته امداد در جمهوری آذربایجان:
-تعداد واحدهای کمیته امداد امام خمینی در جمهوری آذربایجان ۵۵ واحد شامل ۱ اداره کل مستقر در شهر باکو، ۴ شاخه اصلی (در شهرهای باکو، لنکران، گویچای و گنجه)، ۱۶ کارگاه آموزشی، ۱۹ شعبه توزیع، ۵ واحد فرهنگی، ۵ واحد درمانی و ۵ واحد دیگر میباشد. کمیته امداد در این کشور تعداد ۴۶۴ شهر و روستا را تحت پوشش قرار داده است.
- مجموع کمکهای پرداختی به مددجویان و هزینههای اداری و عملیاتی کمیتههای امداد جمهوری آذربایجان در سال ۱۳۸۸ هـ. ش مبلغ ۵۳/۱ میلیون منات جدید (معادل ۱۷۳۸۶۵۷ دلار، معادل ۸/۱۶ میلیارد ریال) بوده است.
- میزان کمکهای کالایی به مددجویان موردحمایت طی سال ۱۳۸۸ شامل ۴۸۳۰۲ بطری روغن، ۸۶۲ بسته ماکارونی، ۳/۹ تن برنج، ۶/۶ تن گوشت، ۵/۱۷۴ تن آرد، ۴/۲۴ تن قند و شکر، ۱۰۷ بسته چای، ۱۰۰ تخته فرش، ۱۰۰ دستگاه یخچال و ۵۰۰ میز و صندلی.
فعالیتهای کمیته امداد در افغانستان:
- میزان کالاهای تحویلی به مددجویان موردحمایت طی سال ۱۳۸۸ شامل ۱/۹۷۶ تن مواد خوراکی نظیر برنج ۲/۱۷۰ تن، قند و شکر ۷/۵۲ تن، ماکارونی ۵/۳۹ تن، روغن ۱/۱۰۶ تن و آرد ۶/۶۰۷ تن بوده است. علاوه بر این تعداد ۴۵۸ عدد کیف، ۱۸۱۹ متر مربع موکت، ۱۴۴ دستگاه اجاق گاز، ۳/۱۲۳ هزار قلم لوازمالتحریر، ۸/۸۲ هزار قوطی پودر شوینده، ۱۴۹۲ دست پوشاک، ۱۱۷ جفت کفش و ۱۴۳ قلم سایر لوازم خانگی از دیگر کمکهای ایـن نهـاد بـه مـددجـویـان مورد حمایت میباشد.
مجموعکمکهای پرداختی به مددجویان و هزینه عملیاتی کمیته امداد امام خمینی (ره) افغانستان در سال ۱۳۸۸ معادل ۱۶۶۷۷۶۲ دلار بوده است.
- دایر نمودن مطب درشهر کابل و ارئاه خدمات درمانی با هزینهای معادل ۳۰۰۳۵ دلار.
- کمک به امر ازدواج و تهیه جهیزیه برای نوعروسان با صرف ۱۱۰۸۵۴ دلار.
- تحت پوشش قرار دادن ۱۰۰۵۰ نفر دانش آموز با هزینهای معادل ۱۰۹۴۷۴ دلار.
* * *
البته آنچه خواندید، فقط بخشی از کمکها در تعدادی از کشورها و فقط در طول سال ۸۸ بوده است و الا رقم کمکهایی که از جیب ملت ایران به سمت کشورهای دیگر سرازیر میشود بسیار بیشتر از اینهاست.
البته کمک به نیازمندان، فارغ از ملیت و دین و مذهب، امری پسندیده است اما وقتی در داخل کشورمان هستند کسانی که برای معالجه کودکشان، حاضرند اعضای بدنشان را بفروشند یا وقتی زنان ناگزیر به تن فروشی میشوند و کودکان در چهار راهها اسپند دود میکنند، آیا رواست چراغ خانه را به بیرون خانه ببریم؟!
بدبختی مملکت اما یکی دو تا که نیست!ای کاش فقط همین مشکل را داشتیم اما فساد و تبعیض و بیعدالتی، خیلی عمیقتر از این هاست؛ همین چند روز اخیر را ببینید که فصل نقل و انتقال باشگاههای فوتبال است و بازیکنان و مربیان بسیاری داد و قالشان به هوا رفته که تعیین سقف قرارداد یعنی چه؟ و معترضاند که چرا نباید حقوق سالانهشان از ۳۵۰ میلیون تومان بیشتر نباشد (ماهی ۲۹ میلیون تومان!)، تازه این ۳۵۰ میلیون تومان جدا از مزایای دیگری مانند ۷۰ میلیون تومان پاداش و... است.
به خداسوگند دردآور و زجر دهنده است که در کشوری، بازیکن تازه به دوران رسیدهای که نه اخلاق دارد، نه تحصیلات و نه شایستگی و نه...، سالی یک میلیارد تومان از بیت المال بگیرد و هر روز با ماشن آخرین مدلش، عکس بگیرد و در روزنامههای ورزشی چاپ کند و آه از نهاد جوانانی که لنگ ۵ میلیون تومان برای ازدواج هستند در آورد و درست در همان حال، مادری هر روز، کودک معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد!
اگر از آن مادر بپرسند که آیا راضی هستی پولی که تو و کودک معصومت هم در آن سهم دارید را به فلان بازیکن فوتبال بدهیم تا بتواند ماشین بیام و خود را به بنز تبدیل کند، چه خواهد گفت؟
مسوولانی که پول آن مادر و کودک را مثل گوشت قربانی بین چند فوتبالیست پخش میکنند و لابد خودشان هم سهمی از آن دارند، چگونه میتوانند در چشمان معصوم آن کودک در حالی که روی فرغون قرار دارد، نگاه کنند؟ قبر و قیامتی هم که برای آقایان نیست!
نمایندگان مجلس و دولتمردان ما هم که گویا نه میبینند و نه میشنوند؛ انگار نه انگار که جلوی چشم ملت، دهها میلیارد تومان از پول ملت را بین چند جوان پا به توپ، مانند غنائم جنگی به دست آمده از کفار حربی، تقسیم میکنند!
بله! وقتی در کشوری، از مردم اعانه جمع میکنند و به فقرای آن سوی دریاها میدهند، وقتی تازه به دوران رسیدههای فوتبالیست، پول ملت را در ارقام میلیاردی میگیرند و دو قورت و نیمشان هم باقی است، وقتی فلان مسوول دولتی، به خود اجازه میدهد بدون حتی عقد قرارداد، ۵ میلیارد تومان به یک شرکت خلق الساعه بدهد تا رئیسش بعد از چند روز راهی واشنگتن شود و به ریش ملت ایرن بخندد، وقتی پرونده میلیاردی سوء استفاده مالی در بیمه ایران، به دلیل نفوذ دولتی آقایان، مسکوت بماند و رئیس جمهور هم مانع محاکمه متهمان مالی آن شود، وقتی پولهایی که آقایان جابجا میکنند، در ارقامی است که حتی شهرام جزایری هم شوکه میشود و... معلوم است که در این کشور، بانوی مستمند کرمانشاهی، که مانند همه مادرها، عاشق کودک معلولش هست، مجبور میشود هر روز ۱۶ کیلومتر، را با فرغون راه برود و کودکش را به مدرسه برساند و برگرداند... گریه دیگر مجال نمیدهد؛ امان از روزی که آه مظلوم دامنگیر شود! تابناک 29 خرداد 1390
خبری که صبح امروز مرا به تلخی زهر مبدل کرد، این بود: در استان کرمانشاه، مادری فرزند معلول خود را هر روز، بر روی فرغون به مدرسهای که چهار کیلومتر با خانه استیجاریشان فاصله دارد میبرد و میآورد؛ صاحبخانه هم جوابشان کرده و در همین هفته، باید خانه را تخلیه کنند. البته خبر و فیلمش را حدود ۲۰ روز پیش تلویزیون پخش کرد، اما نه به عنوان خبری در باره فقر و تبعیض که به عنوان خبری درباره مهر مادری و اینکه مادر یعنی عشق و ایثار! رادیو جوان هم گویا آن را به طور جدی پیگیری کرده بود و در پی آن، مسوولان استان تنها کاری که آن هم بعد از رسانهای شدن ماجرا و درآمدن اشک ملت انجام دادهاند این بود: رفتهاند خانه این کودک معلول و ۵۰ هزار تومان دادهاند و برگشتهاند؛ واقعاً خسته نباشند!
آنچه اشک آدمی را در میآورد، نه فقط وضع نامناسب این خانواده، که برخورد حقیرانه مسوولان در این خصوص است.
حتی تصورش هم برای ما سخت است: مادری رنجور، هر روز کودک معلول خود را در فرغون میگذارد و چهار کیلومتر میکوبد و میرود تا بچه را به مدرسه برساند و بعد از ظهر هم همین مسیر را با فرغون خالی میرود تا بچه علیلاش را بازگرداند و تازه در این گیر و دار، صاحبخانه هم جوابشان کرده و...!
آدم واقعاً میماند که در این کشور، نهادهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد چه کار میکنند؟ مسوولان کشوری و استانی مگر مسوولیتی مهمتر از رسیدگی به حال محرومان دارند؟
به خدا سوگند حال و روز این خانواده فقیر کرمانشاهی، در قیاس با بسیاری از خانوادههای دیگر که حتی محتاج نان شبشان هم هستند و آن یک فرغون را هم ندارند، بسیار بهتر و شاهانه است!
واقعاً شرم آور نیست در کشوری که مسوولانش دغدغه فقرای تاجیکستان و دختران دم بخت کومور و یتیمان عراق و معلولان جمهوری آذربایجان و... را دارند، مادری فقیر، بچه معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد و آقایان، بعد از رسانهای شدن موضوع، تنها یک تراول ۵۰ هزار تومانی بیندازند جلوی آنها و بعد هم مصاحبه کنند و آمارهای کذایی دهند که بله ما برای محرومان چنین و چنان میکنیم!
بهزیستی این وسط چه کاره است؟ اگر رسیدگی به حال معلولان، مخصوصاً کودکان معصوم معلول و فقیر وظیفه بهزیستی نیست، پس وظیفه کیست؟
کمیته امداد پولهایی که هر روز از مردم میگیرد چه میکند؟ منکر زحمات و کارهای مثبتی که تاکنون انجام دادهاند نیستم ولی در برابر ثروت و امکاناتی که دارند و کمکهایی که از مردم میگیرند و پول نفت مملکت که باید صرف فقرزدایی شود، آیا وضعیت کنونی کشور قابل قبول است؟
آیا اگر کمیته امداد امام خمینی (ره) به جای تهیه جهیزیه برای دختران فقیر جزیره «آنژروان» کشور کومور، به این مادر فقیر کرمانشاهی و کودک معلولش و امثال اینها کمک میکرد، فقرای مملکت خودمان حال و روز بهتری نداشتند؟
به این آمار که خود کمیته امداد به عنوان بخشی از عملکردش در سایت خود قرار داده نگاه کنید:
فعالیتهای کمیته امداد در کشور آفریقایی کومور:
-افتتاح دفتر نمایندگی در جزیره آنژروان کشور کومور
ـ برگزاری میزگرد تخصصی هم اندیشی در مورد آفریقا با همکاری وزارت امور خارجه
(واقعاً معلوم نیست برگزاری میزگرد تخصصی درباره آفریقا چه ربطی به کمیته امداد دارد؟)
- آغاز فعالیت احداث مسکن برای دختران یتیم در آستانه ازدواج در کشور کومور
- تحت پوشش قرار دادن ۳۲۰ روستا در کومور
- در پایان سال ۱۳۸۸ تعداد ۵۵۵ خانوار با جمعیت ۲۹۸۷ نفر شامل ایتام، معلولان و بیماران را بصورت دائمی مورد حمایت کمیته امداد کشور کومور قرار داشته است. مجموعه کمکهای پرداختی به مددجویان و هزینههای اداری و عملیاتی کمیته امداد کشور کومور در سال ۱۳۸۸ مبلغ ۵ میلیارد ریال معادل ۴۹۹۳۵۲ دلار بوده است.
فعالیتهای کمیته امداد در تاجیکستان:
-رفع مشکل مسکن محرومان تاجیک: نسبت به ترمیم و تعمیر و بازسازی ۳۲۰ واحد منزل مسکونی اقدام شده است که ۸۵۸۴۴ دلار هزینه دربرداشته است.
-در پایان سال ۸۸ تعداد ۶۲۶۴ خانوار با جمعیت ۲۴۲۲۶ نفر از ایتام، بیسرپرستان، معلولان، ازکارافتادگان و سالمندان مورد حمایت کمیتههای امداد امام خمینی (ره) این کشور قرار داشتهاند که اکثریت آنها از خانوادهای بیسرپرست و مهاجرین مسلمان میباشند. ضمن اینکه تعدادی از خانوادههای روس تبار هم از حمایتهای این نهاد برخوردارند.
-یکی دیگر از خدمات کمیته امداد امام خمینی در این کشور کمک به امر ازدواج و تهیه جهیزیه برای نوعروسان میباشد. در این راستا طی سال ۱۳۸۸ مبلغ ۲۹۵۴۶۹ سامانی (واحد پول تاجیکستان) جهت تهیه جهیزیه نوعروسان هزینه شده است.
- دایر نمودن مطب در داخل ساختمان کمیته امداد شهر دوشنبه و بکارگیری دو نفر پزشک زن، عقد قرارداد با بزرگترین بیمارستان دوشنبه، یک پزشک عمومی و یک پزشک متخصص و معالجه ۱۴۸۹۶ نفر مددجو با هزینه سالانه۵۲۵۴۱ دلار در سال ۸۸.
فعالیتهای کمیته امداد در جمهوری آذربایجان:
-تعداد واحدهای کمیته امداد امام خمینی در جمهوری آذربایجان ۵۵ واحد شامل ۱ اداره کل مستقر در شهر باکو، ۴ شاخه اصلی (در شهرهای باکو، لنکران، گویچای و گنجه)، ۱۶ کارگاه آموزشی، ۱۹ شعبه توزیع، ۵ واحد فرهنگی، ۵ واحد درمانی و ۵ واحد دیگر میباشد. کمیته امداد در این کشور تعداد ۴۶۴ شهر و روستا را تحت پوشش قرار داده است.
- مجموع کمکهای پرداختی به مددجویان و هزینههای اداری و عملیاتی کمیتههای امداد جمهوری آذربایجان در سال ۱۳۸۸ هـ. ش مبلغ ۵۳/۱ میلیون منات جدید (معادل ۱۷۳۸۶۵۷ دلار، معادل ۸/۱۶ میلیارد ریال) بوده است.
- میزان کمکهای کالایی به مددجویان موردحمایت طی سال ۱۳۸۸ شامل ۴۸۳۰۲ بطری روغن، ۸۶۲ بسته ماکارونی، ۳/۹ تن برنج، ۶/۶ تن گوشت، ۵/۱۷۴ تن آرد، ۴/۲۴ تن قند و شکر، ۱۰۷ بسته چای، ۱۰۰ تخته فرش، ۱۰۰ دستگاه یخچال و ۵۰۰ میز و صندلی.
فعالیتهای کمیته امداد در افغانستان:
- میزان کالاهای تحویلی به مددجویان موردحمایت طی سال ۱۳۸۸ شامل ۱/۹۷۶ تن مواد خوراکی نظیر برنج ۲/۱۷۰ تن، قند و شکر ۷/۵۲ تن، ماکارونی ۵/۳۹ تن، روغن ۱/۱۰۶ تن و آرد ۶/۶۰۷ تن بوده است. علاوه بر این تعداد ۴۵۸ عدد کیف، ۱۸۱۹ متر مربع موکت، ۱۴۴ دستگاه اجاق گاز، ۳/۱۲۳ هزار قلم لوازمالتحریر، ۸/۸۲ هزار قوطی پودر شوینده، ۱۴۹۲ دست پوشاک، ۱۱۷ جفت کفش و ۱۴۳ قلم سایر لوازم خانگی از دیگر کمکهای ایـن نهـاد بـه مـددجـویـان مورد حمایت میباشد.
مجموعکمکهای پرداختی به مددجویان و هزینه عملیاتی کمیته امداد امام خمینی (ره) افغانستان در سال ۱۳۸۸ معادل ۱۶۶۷۷۶۲ دلار بوده است.
- دایر نمودن مطب درشهر کابل و ارئاه خدمات درمانی با هزینهای معادل ۳۰۰۳۵ دلار.
- کمک به امر ازدواج و تهیه جهیزیه برای نوعروسان با صرف ۱۱۰۸۵۴ دلار.
- تحت پوشش قرار دادن ۱۰۰۵۰ نفر دانش آموز با هزینهای معادل ۱۰۹۴۷۴ دلار.
* * *
البته آنچه خواندید، فقط بخشی از کمکها در تعدادی از کشورها و فقط در طول سال ۸۸ بوده است و الا رقم کمکهایی که از جیب ملت ایران به سمت کشورهای دیگر سرازیر میشود بسیار بیشتر از اینهاست.
البته کمک به نیازمندان، فارغ از ملیت و دین و مذهب، امری پسندیده است اما وقتی در داخل کشورمان هستند کسانی که برای معالجه کودکشان، حاضرند اعضای بدنشان را بفروشند یا وقتی زنان ناگزیر به تن فروشی میشوند و کودکان در چهار راهها اسپند دود میکنند، آیا رواست چراغ خانه را به بیرون خانه ببریم؟!
بدبختی مملکت اما یکی دو تا که نیست!ای کاش فقط همین مشکل را داشتیم اما فساد و تبعیض و بیعدالتی، خیلی عمیقتر از این هاست؛ همین چند روز اخیر را ببینید که فصل نقل و انتقال باشگاههای فوتبال است و بازیکنان و مربیان بسیاری داد و قالشان به هوا رفته که تعیین سقف قرارداد یعنی چه؟ و معترضاند که چرا نباید حقوق سالانهشان از ۳۵۰ میلیون تومان بیشتر نباشد (ماهی ۲۹ میلیون تومان!)، تازه این ۳۵۰ میلیون تومان جدا از مزایای دیگری مانند ۷۰ میلیون تومان پاداش و... است.
به خداسوگند دردآور و زجر دهنده است که در کشوری، بازیکن تازه به دوران رسیدهای که نه اخلاق دارد، نه تحصیلات و نه شایستگی و نه...، سالی یک میلیارد تومان از بیت المال بگیرد و هر روز با ماشن آخرین مدلش، عکس بگیرد و در روزنامههای ورزشی چاپ کند و آه از نهاد جوانانی که لنگ ۵ میلیون تومان برای ازدواج هستند در آورد و درست در همان حال، مادری هر روز، کودک معلولش را با فرغون به مدرسه ببرد و بیاورد!
اگر از آن مادر بپرسند که آیا راضی هستی پولی که تو و کودک معصومت هم در آن سهم دارید را به فلان بازیکن فوتبال بدهیم تا بتواند ماشین بیام و خود را به بنز تبدیل کند، چه خواهد گفت؟
مسوولانی که پول آن مادر و کودک را مثل گوشت قربانی بین چند فوتبالیست پخش میکنند و لابد خودشان هم سهمی از آن دارند، چگونه میتوانند در چشمان معصوم آن کودک در حالی که روی فرغون قرار دارد، نگاه کنند؟ قبر و قیامتی هم که برای آقایان نیست!
نمایندگان مجلس و دولتمردان ما هم که گویا نه میبینند و نه میشنوند؛ انگار نه انگار که جلوی چشم ملت، دهها میلیارد تومان از پول ملت را بین چند جوان پا به توپ، مانند غنائم جنگی به دست آمده از کفار حربی، تقسیم میکنند!
بله! وقتی در کشوری، از مردم اعانه جمع میکنند و به فقرای آن سوی دریاها میدهند، وقتی تازه به دوران رسیدههای فوتبالیست، پول ملت را در ارقام میلیاردی میگیرند و دو قورت و نیمشان هم باقی است، وقتی فلان مسوول دولتی، به خود اجازه میدهد بدون حتی عقد قرارداد، ۵ میلیارد تومان به یک شرکت خلق الساعه بدهد تا رئیسش بعد از چند روز راهی واشنگتن شود و به ریش ملت ایرن بخندد، وقتی پرونده میلیاردی سوء استفاده مالی در بیمه ایران، به دلیل نفوذ دولتی آقایان، مسکوت بماند و رئیس جمهور هم مانع محاکمه متهمان مالی آن شود، وقتی پولهایی که آقایان جابجا میکنند، در ارقامی است که حتی شهرام جزایری هم شوکه میشود و... معلوم است که در این کشور، بانوی مستمند کرمانشاهی، که مانند همه مادرها، عاشق کودک معلولش هست، مجبور میشود هر روز ۱۶ کیلومتر، را با فرغون راه برود و کودکش را به مدرسه برساند و برگرداند... گریه دیگر مجال نمیدهد؛ امان از روزی که آه مظلوم دامنگیر شود! تابناک 29 خرداد 1390
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر