۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

«چنین خشونتی را تا امروز در دانشگاه ندیده بودم»



روایت یکی از دانشجویان از وقایع دانشگاه هنر:


 
در جریان تشییع پیکر صانع ژاله، دانشجوی کشته‌شده در وقایع ۲۵ بهمن، اعضای تشکل شبه نظامی بسیج با حضور در دانشگاه هنر اقدام به سر دادن شعارهای تحریک‌آمیز نمودند که با اعتراض دانشجویان مواجه شد. پس از آن اعضای بسیج با باتوم و شوک الکتریکی به دانشجویان حمله کردند و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بنابر گزارش رسیده تعدادی از دانشجویان نیز در جریان این واقعه بازداشت شده‌اند.
به‌همین دلیل با یکی از دانشجویانی که امروز در دانشگاه هنر حضور داشته گفت‌وگو کرده‌ایم. به‌دلیل مسائل امنیتی، از افشای نام این دانشجو خودداری کردیم. آنچه می‌خوانید روایت وی از وقایع امروز در دانشگاه هنر است:
از ساعت هشت صبح، با تعدادی دیگر از دانشجویان در دانشگاه حضور داشتیم. قرار گذاشتیم تا در دانشگاه بمانیم تا پس از پایان مراسم دولتی، مراسم کوچکی برای صانع برگزار کنیم. نیروهای بسیج ابتدا با استفاده از بلندگو شروع به گفتن شعارهایی همچون «مرگ بر موسوی، مرگ بر کروبی و مرگ بر منافق» کردند.
هیچ‌یک از دانشجویان جوابی ندادند و تصمیم گرفتیم دست یکدیگر را بگیریم. تعداد نیروها بسیار بیشتر از دانشجویان بود. چند درگیری نیز به‌وجود آمد. سپس دانشجوها از مسئول حراست خواستند تا در بخش فارابی را باز کند و او هم این کار را کرد. لازم به ذکر است تعدادی از اساتید نیز همراه با دانشجویان در دانشگاه حضور داشتند.
ضرب و شتم شدید و حمله به دانشجویان با گاز فلفل و شوک الکتریکی
من به همراه عده‌ای از بچه‌ها وارد فارابی شدیم اما از کسانی که بیرون ماندند خبری نداریم. ممکن است تعدادی بازداشت شده باشند. پس از گذشت یک الی دو ساعت رئیس حراست از ما خواست که به دانشجویان دیگر در حیاط پشتی دانشگاه بپیوندیم. گروه آخر که وارد حیاط شد چند نفر با «شوک الکتریکی و گاز فلفل» حمله و شروع به کتک زدن بچه‌ها کردند. من شش الی هفت نفر را دیدم که روی زمین می‌کشیدند و با خود بردند. چنین خشونتی را تاکنون در دانشگاه ندیده بودم. مسئولان دانشگاه نیز نمی‌توانستند دخالت کنند چرا که آن‌ها نیز مورد حمله و تهدید قرار می‌گرفتند.
طیف‌های مختلف بسیج حتی با یکدیگر هم درگیر بودند
نکته‌ی جالب درگیری طیف‌های مختلف بسیج بود. مثلا بسیج دانشجویی گاهی برای کمک به ما جلوی آن‌ها را می‌گرفت اما نکته‌ای که وجود داشت این بود که در کتک زدن دانشجویان هر دو گروه شرکت می‌کردند. دانشجویان پشت ساختمان اصلی کاربردی محاصره شده بودند و مدتی نیز طول کشید تا یکی از روحانیونی که استاد معارف بود آمد تا میانجی‌گری کند. در نهایت موفق شدیم با میانجی‌گری همان استاد از طریق کوچه‌ی بالاور خارج شویم.
میزان جراحات
کسی را ندیدم که دچار جراحات شدیدی شده باشد اما بچه‌هایی که دستگیر شدند شرایط خوبی نداشتند. مثلا یکی از دانشجویان که بازداشت شده بود را به شدت کتک می‌زدند. دیدم که سرش به‌شدت زیر ضربات لگد نیروهای بسیج بود. البته شدت ضرب و شتم در کل بسیار زیاد بود. تعدادی از دانشجوها نیز به‌خاطر گاز فلفل و استرس شدید حال خوبی نداشتند. برخی شرایط روانی مناسبی نداشتند و می‌لرزیدند.
سلاح‌ نیروهای بسیج و شبه‌نظامی
عده‌ای از بسیجی‌ها با پرچم آمده بودند و برخی چوب آن را بیرون آوردند و بچه‌ها را تهدید می‌کردند. اما کسانی که به دانشجوها حمله می‌کردند مسلح به «باتون برقی، گاز اشک‌آور، گاز فلفل و نوعی چماق» بودند. نیروهایی که دور دانشگاه ایستاده بودند سلاح گرم نیز داشتند. من شخصا کُلت یکی از مامورها را دیدم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر