۱۳۹۱ دی ۲۰, چهارشنبه

جمهوری اسلامی و پدیده ی کودکان خیابانی و کودکان کار /آران آزاد

ارسال از: رضا کریمی


دولت ايران در سال 1380مقاوله نامه 182سازمان جهاني كار كه عنوانش شناسايي و محو بدترين اشكال اشتغال كودكان است را پذيرفته و به اجراي مفاد آن متعهد شده است كه بر اساس اين مقاوله‌ نامه كشورهاي عضو ILO موظف هستند هرساله بدترين اقسام اشتغال كودكان كشور خود را شناسايي و در جهت محو آن اقدام كنند.


وقتي پيمانكاراني از نيروي ارزان كاراين كودكان به طورآشكار بهره مي‌برند نظارت و جلوگيري از اين شيوه بهره‌ كشي برعهده وزارت كاراست و بازرسان كارحتي براساس قوانين داخلي كشورخودمان نيزمي‌توانند مانع استثماركودكان شوند.يكي از شروط والزامات شهرداري‌ها براي سپردن كار پر سود تفكيك زباله‌ها به پيمانكاران بايد رعايت تمامي اصول ايمني و بهداشتي در جهت جلوگيري ازابتلاي كارگران خرد وبزرگسال به بيماري‌هاي مختلف عفوني باشد واين درحالي است كه پيمانكاراني كه از كودكان زباله‌ گرد استفاده مي‌كنند هيچ گونه امكاني براي رعايت حداقل‌هاي بهداشت فردي اين كودكان در نظر نمي‌گيرند.
زباله‌ گردي يكي از سخت‌ترين ومشقت‌ بارترين اقسام اشتغال كودكان است به اين ترتيب كه كودكان زباله‌ گرد به صورت گروهي نگهداري ميشوندوبراي كار به سطح شهرهاي بزرگترمنتقل مي‌شوند و زباله‌ها را داخل‌كيسه‌هايي روي شانه‌هاي‌شان حمل مي‌كنند و به مكان‌هايي كه هم محل زندگي‌شان است و هم محل تفكيك زباله منتقل مي‌كنند.
اطلاعات اين كودكان از نظر بهداشتي در پايين‌ترين سطح ممكن قرار دارد و هيچ گونه امكاني براي رعايت حداقل‌هاي بهداشت فردي اين كودكان ازطريق پيمانكاران درنظرگرفته نميشود و طبيعتا وقتي كودكان در اين شرايط به كار وزندگي مي‌پردازند هيچ تصوري از روش‌هاي انتقال بيماري‌هاي عفوني پيدا نمي‌كنند.
بسياري ازكودكان كاربه خاطر شرايط بد اقتصادي خانواده‌ها ناگزيربه اشتغال هستندودراين شرايط حداقل وظيفه نهادهاي نظارتي كنترل امكانات و آموزش‌هاي بهداشتي به اين كودكان است. با در نظر گرفتن شرايط ويژه كودكان زباله‌ گردي كه در اطراف بيمارستان‌ها و مراكز درماني به كار مشغولند وبا توجه به اینکه چون اين كودكان بدون هر گونه محافظ از جمله دستكش ضخيم و ماسك و بدون كمترين آموزشي در زمينه شيوه‌هاي انتقال بيماري‌ها مشغول جمع‌آوري زباله هستند هر لحظه در معرض انواع بيماري‌هاي عفوني قرار دارند.
در شرايطي كه دولت برنامه‌ مدوني جهت توانمندسازي خانواده‌هاي اين كودكان ندارد، جمع آوري آنها از خيابان‌ها و مراكز كاري‌شان با هرعنواني كه تا كنون اجرا شده و يا در حال اجراست محكوم به شكست است و حضور بي شماركودكان پس از 11 سال از اجراي طرح هاي ساماندهي گوناگون، گواه اين مدعي است.
با افزايش فقر، بيكاري، مهاجرت بي رويه به شهرهاي بزرگ، حاشيه نشيني، سست شدن روابط عاطفي حاكم بر خانواده، شكاف بين نسلي، عدم آگاهي والدين ازشيوه هاي صحيح تربيت فرزند وحقوق كودكان و عدم برنامه ريزي اساسي از سوي مسئولين امر جهت ارتقاي آگاهي خانواده ها وتأمين نيازهاي اساسي آنها و ... زمينه را براي گسترش آسيب هاي اجتماعي فراهم نموده است.
كودكان ونوجوانان آسيب پذيرترين قشرجامعه هستند وگذارتغييرات اجتماعي و بي توجهي به رفاه عمومي زندگي آنها را بيش از همه دچاراختلال و نابساماني مي كند.از آنجايي كه روزانه مواردي در خصوص كودك آزاري (جسمي، رواني و جنسي) كودكان بي سرپرست،واداشتن كودكان به قاچاق، خريد وفروش مواد، كارهاي سخت و زيانبار، ممانعت از تحصيل،اخراج از خانه، فرار از خانه، عدم دسترسي كودكان به خدمات درماني وبهداشتي به دليل بي توجهي و فقر فرهنگي والدين و يا مشكلات مالي خانواده، در معرض اعتياد قرار گرفتن كودكان در خانواده هاي معتاد و ...
آینده‌ای مبهم در انتظار کودکان خیابانی :
امروزه در اغلب شهرها کودکان ژولیده و معصومی که در گوشه و کنار معابر کز کرده‌اند و زیرچشمی عابران را می‌کاوند و با نگاه‌های ملتمسانه خود دل رهگذران را می‌خراشند،بسیارند.این کودکان تازیانه‌های گرما و سرما را بر خشم پدر ترجیح داده و هر روز «کاسه بدست» از رهگذران محبت گدایی می‌کنند. خیابان‌های پررفت و آمد ماوای همیشگی آنان برای به دست آوردن لقمه‌ای نان است و چشم‌های پرحسرتشان محال است اجازه دهد چیزی از گلوی کسی پائین برود.
آینده این متکدیان کوچک به‌ جای مدرسه در خیابان‌ها رقم می‌خورد، سال‌هاست که از حضورشان در شهر می‌گذرد و سال‌هاست که کسی برای این کودکان راه نجاتی نیندیشیده است.
پسرک 7 ساله‌ای با چشمانی سرشارازشیطنت و شورکودکانه که ماه‌ها آب و صابون از کنار صورتش هم عبور نکرده در انتظار صدای افتادن سکه‌ای در کاسه‌اش لحظه‌ شماری می‌کند یکی از هزاران کودک متکدی، خیابان‌گرد و خیابان‌خواب در شهر است.
تجربه به او نشان داده که با تکرارعباراتی نظیر"تورو خدا کمک کنید، مامانم بیمارستان خوابیده،خدا خیرتون بده وچندروز است غذا نخورده‌ام"راحت‌تر می‌تواند دل رهگذران را بدست آورد. دراین میان کودکان 5 و 6 ساله‌ای هستند که گریه کردن مداوم را شیوه گدایی خود کرده‌اند تا دل عابران را به درد آورند و مبلغی از آنان دریافت کنند. شماری دیگر نیزدرحالیکه شاخه‌های گلهای رنگارنگ در دست دارند پشت چراغ قرمز در انتظار سرنشینان خودروهایی هستند که شاید در پاسخ به نگاه‌های پرحسرت‌شان شیشه را پایین کشیده و شاخه‌ای از آنها بخرند.
امروزه در نقاط مختلف شهرهای ، کودکانی با لباس‌هایی مندرس و کثیف و دستانی که هیچ شباهتی به دستان ظریف و لطیف همسالانشان ندارد در حالیکه بسته‌های آدامس، بیسکویت و ادعیه‌های قرآنی در دست دارند و با سماجتی زیاد که به التماس شبیه است از رهگذران می‌خواهد که از آنان بخرند بسیارند. جلوه‌های این صحنه‌های تاسف‌ بار را در ترافیک ماشین‌های پشت چراغ قرمز، داخل بیمارستان‌ها، پارک‌ها و پیاده‌روها، صف تاکسی و ایستگاه اتوبوس و... می‌توان به وفور مشاهده کرد. تکدی‌گران کوچک، عشق و علاقه و حتی بازی‌های کودکانه را از یاد برده‌اند حتی دعواهای آنان هم برعکس همسن و سالانشان بر سر یک اسباب بازی نیست، دعوای آنان بر سر کسب چیزی به ‌نام پول است .
تحقیر،خودکم‌بینی،کمبودمحبت،دلزدگی ازدنیا وحسرت یک لحظه خوش وبدون استرس نتیجه ساعت‌های طولانی و طاقت‌فرسای التماس و تکدی‌ گری آنان است، کاری که به سماجت زیادی نیاز دارد و در حد توان اندام ضعیف و نحیف آنان نیست. هر روز کودکان خردسالی را در کوچه و خیابان می‌بینیم که در آرزوی یک جرعه محبت بر آرزوهای کوچک خود چشم بسته‌اند. این کودکان که بی‌تردید نتیجه مستقیم فقر و بی‌عدالتی هستند از صبح تا شب تنها در جستجوی اندکی درآمد کیلومترها راه را پیاده با پاهای کوچک‌ شان طی می‌کنند و در این مسیر خسته‌ کننده بارها با پرخاشگری و توهین عابران عصبانی مواجه می‌شوند که تاثیر این رفتارهای مخرب در شخصیت و آینده زندگی‌شان ناگفته پیداست.
برخی آنها را درشمار«کودکان کار» طبقه‌بندی میکنند که برای امرارمعاش خانواده به تکدی‌گری روی آورده‌اندوبرخی دیگر هم آنها راوسیله وابزاری برای سوداگری باندهایی مخوف می‌دانند که تربیت بزهکاران حرفه‌ای رسالت اصلی آنان است.اما واقعیت آن است که فارغ ازهردورویکردفوق،حضورکودکان به‌عنوان گل‌های زندگی با چنین سرو وضعی در جامعه نشانه سهل‌انگاری، بی‌تدبیری و روزمرگی مسئولان و دستگاه‌های عریض و طویلی است که باوجود همه همایش‌ها و نمایش‌ها در تشدید این فرآیند ناخوشایند، نقش بازی را ایفا می‌کنند.
ضرورت ساماندهی کودکان خیابانی :
دیدن شمار زیادی از این کودکان در کسوت فروشنده و واکسی که حتی برخی اوقات مبادرت به تکدی‌گری هم می‌کنند علاوه بر نازیبا کردن سیمای شهر، رهگذران را بسیار متأثر می‌سازد.دستگاه‌های مسئول باید با جمع‌آوری و ساماندهی این کودکان و حتی ارائه آموزش‌های مختلف فنی و حرفه‌ای، آنان را برای زندگی بهتر و آینده امیدوارتر آماده کنند.
ریشه بسیاری ازبزهکاری‌های کودکان ناشی از همین بی‌توجهی و ناآگاهی آنان از آسیب‌های اجتماعی مختلف، زمینه‌ ساز بسیاری ازمعضلات اجتماعی است. زیرابرخی افراد ناباب پیدا میشوندکه با سوء استفاده ازاین کودکان آنان را به اعمال خلاف و ناهنجار وادارمی‌کنند.این کودکان بیشتر ساعت‌های زندگی خود را در کوچه و خیابان می‌گذرانند و به همین دلیل از کمترین حقوق انسانی خود که آموزش وا دامه تحصیل است ، بازمی‌مانند. به منظورسامان دادن به وضعیت این کودکان با برنامه‌ ریزی مناسب جهت پیشگیری از معضلاتی که در آینده‌ای نه چندان دور در انتظار این افراد و خانواده آنان و جامعه است، چاره‌جویی کنند.
امروزه اغلب کودکان خیابانی به عنوان یک عضو تأثیرگذار در جامعه به چشم نمی‌آیند. اما واقعیت آن است که همین کودکان به دلیل زندگی در شرایط دشوار و طاقت‌فرسا و گرفتار شدن در دام افرادی سودجو و خلافکار به گونه‌ای رشد می‌کنند که در آینده نظم اجتماعی و زندگی جامعه را تحت تأثیراعمال مجرمانه خود قرارمی‌دهند و جامعه و مسئولان مجبورند هزینه‌های هنگفتی را از رهگذر اقدامات مجرمانه آنها متحمل شوند. برای پیشگیری از خطرات زیادی که در آینده در انتظار این کودکان است، باید با ساماندهی آنان و رسیدگی به خانواده‌های آنان از گسترش آسیب‌های اجتماعی در جامعه جلوگیری کرد.
اگربه طریقی از فعالیت‌های غیررسمی این کودکان در جامعه جلوگیری نشود، معضلاتی نظیر اعتیاد به مواد مخدر، بزهکاری و جرم وجنایت دراجتماع افزایش خواهد یافت. چرا که این کودکان به ‌دلیل سن وسال کم وتحمل بار زندگی دچار اختلال شخصیتی، خود کم‌بینی، عدم اعتماد به نفس، سرخوردگی و حس انتقام جویی می‌شوند.
تحمل مشکلات و سختی‌ها معمولاً این کودکان را جسور و نترس می‌کند، به حدی که در بررسی‌های به‌ عمل آمده بیشتر افراد خلافکار از خانواده‌های آسیب دیده هستند که از همان کودکی دچار آسیب اجتماعی شده‌اند.
دولت باید با اختصاص اعتبار مناسب و با کمک تشکل‌های غیردولتی و مردمی برای پیشگیری از این معضلات اجتماعی اقدام اساسی انجام دهد. عدم اهتمام سازمان‌های مسئول به سرنوشت کودکانی که آینده‌سازان این کشور به شمار می‌روند غفلتی است نابخشودنی که در آینده نزدیک همگان ملزم به پرداخت هزینه‌های آن خواهند شد.
وضعیت کودکان خیابانی رقت‌انگیز است :
مفاد منشور بین‌المللی حقوق کودکان و کنوانسیون‌هایی که در این رابطه شکل گرفت بر رعایت حقوق کودکان فارغ از جنسیت، نژادوملیت تاکید دارندوهرگونه بی‌توجهی به شرایط زیستی و معیشتی کودکان مغایر با این مقررات است. کودک آزاری، سوء‌ استفاده ازنیروی کارکودکان وبهره‌ کشی جسمی وجنسی ازآنان موضوعی نیست که بتوان به دیده اغماض به آن نگاه کرد. همه اجزای مختلف جامعه به ویژه نیروهای موثرودستگاه‌های متولی باید با دقت دروضعیت کودکان در تمهیدات خود تجدیدنظر کنند.
الزاماتی برای ساماندهی کودکان خیابانی :
بحث کودکان خیابانی موضوعی است که قدمت آن به شکل‌ گیری نظام‌های اجتماعی و به ویژه نظام شهرنشینی برمی‌گردد و عوامل زیادی نظیر بحران‌های اجتماعی، جنگ، فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، رشد بی‌رویه جمعیت، تحولات و دگرگونی‌های ایجاد شده در سطح نظام‌های حکومتی، پدیده طلاق، مهاجرت و ... از عوامل بروز پدیدة کودکان خیابانی است.
جمع‌آوری کودکانی که مدت‌های مدیدی در خیابان‌ها زیسته‌اند و با فرهنگ خیابان‌ گردی مأنوس شده‌اند بدون پیش‌ بینی مکان و امکانات مناسب که بتواند پذیرای آنها باشد، قطعاً بی‌نتیجه خواهد بود. این کودکان بسیاری از آموزش‌های بزهکارانه را در همین مراکزپناه‌ دهنده ازیکدیگرفرا میگیرند و از آن جایی که بسیاری از آن‌ها سرپرست مناسبی ندارند بیش از 80 درصد آنها کودکان کار هستند و ناگزیر از کارکردن برای امرار معاش هستند، در نتیجه انتقال آنها به خانواده باعث خواهد شد که دیر یا زود دوباره به خیابان بازگردند.
ساماندهی کودکان خیابانی مستلزم الزام‌هایی است که عبارتند از حساس شدن مسئولان امور اجرایی و تشکل‌های مردمی به روند روبه رشداین پدیده، تدوین قوانین مناسب برای حمایت از این کودکان، ایجاد مراکز ساماندهی و هدایت و حمایت کودکان خیابانی در مراکز استا‌ن‌ها و شهرهای بزرگ، تشدید حمایت از خانواده‌های آسیب‌ پذیر زیر پوشش نهادهای خیریه دولتی و خصوصی و افزایش میزان کمک هزینه،ایجاد شغل وحرفه‌آموزی مناسب برای یکی ازاعضای این خانواده‌ها،درمان، آموزش و تأمین بهداشتی رایگان این گروه ازکودکان و خانواده‌های آنها، گسترش چتر آموزش کودکان در مناطق محروم و ادغام فعالیت‌های رفاهی برخی سازمان‌های حمایت‌کننده در زمینه رفاه اجتماعی ,سپردن کودکان رهاشده با سرپرست یا بدون سرپرست به خانواده‌های مناسب و نظارت به نحوه آموزش وتربیت آنها،آموزش درک وشناخت صحیح رفتارکودکان ونوجوانان درسنین گوناگون و نحوه رویارویی با مشکلات و رفتارهای خاص در کودکان به خانواده‌ها از مهم‌ترین اولویت‌هایی است که درفرایند ساماندهی کودکان خیابانی باید مطمع نظر قرار گیرد.
با وجود بی‌توجهی و یا کم‌توجهی کسانی که وظیفه پاسخ‌دهی به مشکلات کودکان را دارند، نمی‌توان آینده روشنی را در زمینه کاهش آمار کودکان خیابانی متصور بود. معضل حضور کودکان آسیب‌دیده در جامعه زمینه‌ساز بسیاری از معضلات اجتماعی و ناهنجاری‌هایی خواهد بود که جامعه و شهروندان در آینده‌ای نزدیک بهای آن را هزاران بار سنگین‌تر خواهد پرداخت. به‌عبارت دیگر، بسیاری از این کودکان خیابانی امروز دقیقا همان سارقان، قاچاقچیان و بزهکارانی هستند که در آینده‌ای نه چندان دور به سراغ فرزندان ما خواهند آمد و با اقدامات تبهکارانه امنیت و آسایش را از جامعه سلب خواهند کرد همانگونه که امروزه جامعه هزینه سنگین ندانم‌ کاری و ناکارآمدی سیاست‌های گذشتگان را در این زمینه پرداخت می‌کند .
خلاصه کلام اینکه برای پیشگیری از خطرات و آسیب‌هایی که در مسیر زندگی این کودکان قرار دارد و به نوعی نظم اجتماعی و جریان طبیعی جامعه را در آینده تحت تاثیر قرار خواهد داد، ضروری است برای ساماندهی آنان اقداماتی اساسی انجام شود که نخستین گام در این زمینه تدوین برنامه‌ای موثر، تخصیص اعتبارات ویژه و بهره‌ گیری از تشکل‌های غیردولتی و مردمی است .
رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران - از ابتلای پنج درصد از کودکان کار و خیابان به HIV خبر می‌دهد، دبیر کمیته ایدز سازمان بهزیستی کشورازآغازمرحله مداخله طرح سنجش رفتارهای پرخطر مرتبط با ایدز در کودکان خیابانی از ابتدای سال خبرمی دهد در حالی این خبر را مطرح می‌کند که پیشتر، در یازدهم دی ماه سال 90 از آغاز این طرح خبر داده و حتی مبلغ بودجه تصویب شده برای انجام آن را هم بیان کرده بود!
کلیه ی کودکان محروم و نیازمند فارغ از رنگ، ملیت، جنسیت، مذهب و زبان که در سنین پایین مشغول به کار در کارگاه ها، کارخانه ها و یا خیابان ها شده و ناگزیراز بستر آموزش به دور مانده اند. دسته ای از این کودکان را در سطح خیایان ها در حال فال و گل فروشی و یا زباله گردی می بینیم و دسته ای دیگر در قبرستان ها مشغول شستن قبرها ویا انجام کار های دشوار مانند شیشه گری در کارگاه های پنهانی هستند.
این روز‌ها آسمان تهران آنقدر با غبار و آلودگی دست به گریبان است که نگاه‌های مه گرفته‌مان کمتر به زمین می‌افتد، به همین اطراف، به همین نزدیکی،همین یک قدمی‌مان وقتی که دست‌های کوچک شاید به ظاهر چرک و سیاه، به شیشه ماشینمان می‌زند، گوشه لباسمان را میکشدومی‌گوید:آقا دستمال؟ خانم فال؟ سرما و فشارزندگی در این روزهای شهرهای بزرگ، بزرگترین توجیه و بهانه‌ مان شده است، برای اینکه قدم‌هایمان را تند‌ترکنیم ، پایمان را روی پدال گاز فشار دهیم و شتابان به سوی بی‌تفاوتی و نادیده گرفتن بسیاری از چیزها برویم.
شعري از يك كودك كار
..و زمان مي گذرد
من ديگر كودك نيستم
هر چند دلم پيش
كفش سوتيهاي
پشت شيشه است
و دوستانم
چه لذتي مي برند
وقتي ديگران بستني مي خورند
مهم نيست!
مهم، تغيير است
فال فروش بودم
دود فروش شدم
دنبال كودكي خود
به سطل آشغال ها سفر كردم
كوچه ها چه گرم
خيابان ها روشن
حال كه نيازي
به شلوغي نيست
ميان ازدحام له مي شوم...
با آغوش بيگانه ام
پدرم مي خواست،
در بغل كردن من
ركوردشكن شود
به تعداد انگشتانش!
طفلك، دو انگشت كم داشت!
و خواهرم وقتي
چشمانش را باز كرد
پدرم باز هم كور شد
و فال فروشي دمار
از روزگارمان درآورد
كوچه ها سرد شد
خيابان ها تاريك
چشمان گربه ولگرد روشن
خورشيد در اوج غروب!
ولي مي دانم
چيزي خواهد آمد
كه زمستان گور هم،
آمدنش را
احساس خواهد كرد
و بعد بهار / بعد...
و بعد كودك كار.
نوشته: آران آزاد


چهارشنبه 20 دی 1391 
http://www.parsdailynews.com/109825.htm

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر