۱۳۹۱ مهر ۲۹, شنبه

جان دانش آموزان و پاسخگویی آموزش و پرورش

 


خبر واژگونی اتوبوس دانش آموزان حامل راهیان نور در محور ایذه – شهرکرد که متآسفانه دیروز ( 28 مهرماه) به وقوع پیوست وبه کشته و زخمی شدن 45 دانش آموز دختر دوم دبیرستان بروجنی انجامید به راستی که اندوه بار و دردناک است؛به ویژه که شمار 26 تن از این عزیزان جان خود را از دست دادند. گرچه گویا هنوز عامل اصلی این سانحه روشن نشده اما در اصل رویداد فرق چندانی ندارد که خواب آلودگی راننده و یا سرعت زیاد باعث آن بوده و یا نقص فنی اتوبوس و یا هر مسآله ای دیگر. موضوع این است که متآسفانه 26 دانش آموز کشته شده اند و خانواده های بسیاری عزادار گردیده و فرزندان دلبند خویش را از دست داده اند. من به نویه خودم و به عنوان یک آموزگار این رویداد تلخ و سوزناک را به خانواده ها و بازماندگان این عزیزان تسلیت می گویم. اما مسآله این است که چنین رخداد تلخی متآسفانه هم اکنون چندین سال است که پیاپی روی می دهد و هر سال شماری از خانواده ها و جامعه ی آموزش ایران را به سوگ می نشاند ولی گویا خبری از یک بازاندیشی بنیادین در این برنامه نیست و تنها دست اندرکاران آموزشی پنداری نشسته اند و رویداد بعدی را انتظار می کشند! و در این میان واکنش حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،سخت پرسش برانگیز است که در پاسخ به این رویداد غم بار، تنها به این بسنده می کند که بگوید "از مسئولانش بپرسید" و روشن هم نکرده است که مسئولانشکیستند؟ مگر غیر از این است که این برنامه در گستره ی آموزش و پرورش انجام می پذیرد؟ و مگر دست اندرکاران آموزشی اعلام نمی کنند که رفتن به این اردوها اجباری است و بخشی از نمره ی دفاعی دانش آموز را تشکیل می دهد،پس مسئولان آن چه کسانی می توانند باشند و چگونه چنین رخدادی و مسئولیت آن،به شما و دیگر کار به دستان بالایی دستگاه آموزش و پرورش برنمی گردد؟
روشن است که حفظ جان دانش آموز بر آموزش اولویت دارد – هم خرد و هم اخلاق این را می پذیرد- و این نکته که آموزش و پرورش در زمان آموزش،مسئول حفظ جان و تندرستی دانش آموزان استنیز در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است بنابراین هیچ مسآله ای نمی تواند به خطر افتادن جان و تندرستی دانش آموز را توجیه نماید.از این رو،و پس از این که این رخداد جان گداز بارها تکرار شده – و متآسفانه می توان پیش بینی نمود که به احتمال زیاد در آینده هم رخ خواهد داد- به نظر می رسد که یک بازنگری بنیادین و تصمیمی روشن و قاطع در این برنامه بایسته است. دست کم و در گام نخست،دست اندرکاران آموزشی بایستی به روشنی اجباری بودن و یا نبودن این اردوها را مشخص نمایند و در رسانه های همگانی به گوش خانواده ها برسانند. بارها از زبان برخی مدیران مدرسه ها شنیده شده که در نشست های مربوطه در اداره های آموزش و پرورش بر اجباری نبودن این اردوها تآکید شده اما در همان حال در رسانه ها به گونه ای دیگر برخورد می شود و آن را بخشی از نمره ی درس دفاعی دانش آموزان سال دوم قلمداد می کنند. بایستی روشن شود که اگر خانواده ای حاضر نیست فرزند خود را به این اردوها بفرستد از نمره ی درس دفاعی فرزندش چیزی کم نخواهد شد،این کم ترین انتظاری است که می توان از دخالت خانواده در آموزش فرزند خود داشت؛یعنی همان مسآله ای که بارها در سند تحول بنیادین بر آن تآکید شده است.
نکته دیگر این است که این رخداد تلخ،امسال هنگامی روی می دهد که هنوز زمستان آغازنشده؛ وضعیت نابهنجار و خطرناک جاده های ایران،به ویژه در فصل زمستان،و شمار کشته شدگان تصادفات رانندگی هم که بر کسی پوشیده نیست. بنابراین به هیچ رو نمی توان روی دادن سانحه های دیگری را دور از ذهن پنداشت. پس آیا به راستی نباید علاج واقعه،پیش از وقوع نمود و چاره ای اساسی اندیشید؟ این نکته هم گفتنی است که هم اکنون و با توجه به کاهش فرزند خانواده ها ،از دست دادن فرزند – گرچه همه گاه تلخ و اندوبار بوده است- سخت تر و مصیبت آورتر گردیده است. هم اکنون بسیاری از خانواده ها بیش از یک یا دو فرزند ندارند و از دست دادن فرزند به بهای نابودی کل خانواده می باشد. دست اندرکاران آموزشی نباید بر این دگرگونی های فرهنگی چشم بپوشند. آموزش روز به روز انسانی تر می شود و احترام به جان و شخصیت شاگرد از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. اگر روزگاری پدر و مادر،خود اجازه ی تنبیه فرزندشان را به آموزگاران می دادند اکنون به هیچ رو اینچنین نیست. از سوی دیگر، آموزش و پرورش هم اکنون تنها یکی از نهادهایی است که به آموزش کودکان می پردازد و دست یابی به نتیجه کار این نهاد،کمابیش به روش های دیگر هم شدنی است. آموزش و پرورش اگر می خواهد در این روزگار زنده و پویا و گیرا برجا بماند بایستی به نظرات خانواده ها و دانش آموزان بیشتر توجه نماید و به حقوق آنها احترام بیشتری بگذارد. آموزش و پرورش نوین،آموزش و پرورش پاسخگوست و نمی تواند نسبت به حفظ جان دانش آموزانش بی تفاوت بماند و در همان هنگام از دگرگونی بنیادین سخن بگوید!انجمن حمایت از حقوق کودکان 30 مهر ماه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر