انتخاب خبر از: سحر صیاد رودکار
کودک آزاری: هانیه 8 ساله
ازناحیه ساعد مورد اصابت جسم سخت قرارگرفته است.
از ناحیه باسن با آبجوش سوزانده شده
کف پای این دختر با سیگار و قاشق داغ سوخته است.
علامت سوختگی میان دو کتف این دختر
نشاندهندهقرار گرفتن جسم داغ روی کتف اوست
جای ضربههای شدید در کمر و پشت دخترک
و نیز آثار سوختگی در پاهای هانیه مشهود است.
هر دو دست این دختر توسط جسمی سخت شکسته شده
شکستگی در حد جابجا شدن استخوانهای دست او است.
پزشک هانیه: این دختر از لحاظ روحی بسیار آسیبدیده
هانیه دختر هشت سالهای که توسط ناپدری معتادش مورد شکنجه قرار گرفته بود از ناحیه ساعد مورد اصابت جسم سخت قرار گرفته است. از ناحیه باسن با آبجوش سوزانده شده و کف پای این دختر با سیگار و قاشق داغ سوخته است.
علامت سوختگی میان دو کتف این دختر که نشاندهنده جسم داغ روی کتف اوست جای ضربههای شدید در کمر و پشت دخترک و نیز آثار سوختگی در پاهای هانیه مشهود است.
هر دو دست این دختر توسط جسمی سخت شکسته شده و شکستگی بهگونهای است که استخوانهای دست او جابهجا شده است.
به گفته پزشک وی، این دختر از لحاظ روحی بسیار آسیبدیده بهگونهای که باید مدتها تحت رواندرمانی قرار گیرد.
پزشکان با بررسی آثار جراحات در پیکر این دختر دریافتند هانیه حداقل دو هفته مورد آزار و اذیت ناپدریاش قرار گرفته است.
خلاء قانونی علیه کودک آزاری: کودکان قربانی در آرزوی امنیت
روزنامه جهان صنعت:طی دو ماه گذشته معضل کودکآزاری در کشور به قدری پررنگ شد که با دیدن روزنامهها دل هر خوانندهای به درد آمد. البته "دل مسوولان هم به درد آمد" اما جای سوال است که چرا با این وجود هیچ اقدامی جهت سامانبخشی به کودکان آزار دیده و ریشهیابی در این بحث انجام نشد.
هانیه اولین کودکی نبود که با شکنجه ناپدری در رسانههای داخلی و خارجی مشهور شد، پس ازهانیه نوبت به پیمان، نیما، باربد و. . . بود که آمار به این اسامی هم ختم نشده و کشته شدن پسر چهار ماهه توسط مادرش هم به این فهرست اضافه شد.
آمارها چه میگویند
یکی از غمانگیزترین شکنجهها آزار کودکی 35 روزه بود که در بیمارستانی در گیلان درگذشت. در دست و پای این نوزاد پسر که پیمان نام داشت آثار سوختگی دیده میشد و دچار ضربه مغزی شده بود. این نوزاد والدینی 17 و 19 ساله داشت. در بین موارد کودکآزاری که در ایران به ثبت رسیده، این مورد، خردسالترین کودکی است که مورد اعمال خشونتبار والدینش قرار گرفته است.
آمار رسمی این کودکآزاریها کمتر اعلام میشود اما در آخرین آماری که در این زمینه منتشر شده آمده است که 66 درصد کودکآزاریها از سوی مردان اعمال میشود و دختران بیش از پسران در معرض کودکآزاری قرار میگیرند. همچنین 25 درصد کودکآزاریها در خانوادههای طلاق اتفاق میافتد. این در حالی است که آمارها نشان میدهد 50 درصد والدین ایرانی معتقدند تنبیه برای کودک لازم است و 40 درصد والدین نیز به تنبیه بدنی گرایش دارند.
بررسیها در خصوص روابط میان خانواده و فرزندان نشان میدهد در مقابل یک مورد کودکآزاری که فاش میشود، حداقل 20 مورد دیگر پنهان میماند. تحقیقات نشان میدهد بیش از 90 درصد کودکآزاریها در محیط خانه اتفاق میافتد و این درحالی است که پدران با 5/48 درصد، بالاترین و پس از آن مادران با 8/23 درصد در ردیف بعدی عوامل کودکآزاری جسمانی در خانوادههای کودک آزار قرار دارند.
همچنین بنا به آمار انجمن حمایت از حقوق کودکان، 6/3 درصد از کودکآزاریها در سال 84 توسط مدیران و معلمان بوده است.
مادران کارمند کودکآزاران پنهان
از سوی دیگر متاسفانه برخی از مادران پیش از اینکه به فکر رسیدگی به مشکلات و نیازهای تربیتی کودک باشند به فکر پر کردن جیب خود برای رفاه بیشتر هستند. برخی مادران پیش از اینکه خود را مادر بدانند، خود را کارگر سرمایهداران میدانند. کودکی که در روز فقط چند ساعت در کنار مادری خسته و بیحوصله، که وظایف گوناگون خانهاش عقبافتاده است به سر میبرد، بسیار مورد غفلت، بیتوجهی، کمبود عاطفی، انحرافات اخلاقی، قرار گرفته و گاه مورد آزار مادر بیحوصله و پرمشغله قرار میگیرد که اغلب چنین کودکانی، غالب ساعتهای عمر خود را زیر نظر مربیان مهدکودکی که مشخص نیست تا چه اندازه احساسات و نیازهای کودک را درک میکنند، میگذرانند و کمتر طعم محبتهای مادرانه را احساس میکنند.از طرفی اعتیاد والدین از مهمترین دلایل کودکآزاری است بهطوری که به دلیل خصوصیاتی که اعتیاد دراین والدین ایجاد میکند، مانند پرخاشگری، بیمسوولیتی، کاهش عاطفه و... سبب میشود تا کودکان مورد آزار، بیشتر مورد سوءاستفاده قرار گیرند. وجود معتادانی که پدر خانواده هستند، منجر شده تا اغلب آنها به دلیل مصرف موادمخدر، تعادل روانی خود را از دست داده و زن و فرزندان خود را مورد آزار واذیت و انواع خشونتهای خانوادگی قرار دهند.بیشتر پروندههای کودکآزاری در ایران در مورد کودکانی تشکیل شده که والدین معتاد داشتهاند. اعتیاد به ویژه در خانوادههای فقیر، تواناییهای تربیتی والدین را ساقط کرده و آنها را در شرایطی قرار میدهد که همواره به خود زحمت فکر در عمق اعمال خویش را نمیدهند و آسانترین و سریعترین راه را برای سرکوب فرزند در پیش میگیرند. آنها به دلیل نیاز مالی مرتکب سوءاستفاده از کودک در اموری؛ چون فحشا، تکدیگری، نقل و انتقال موادمخدر میشوند. در حداقل موارد نیز کودک را مجبور به کارهای سخت میکنند. در اینجا جا دارد به شرح حال چند کودکی که تحت شکنجه قرار گرفته و همچنان در آتش خشم والدین خود میسوزند، بپردازیم:
هانیه 2 هفته مورد آزار و اذیت ناپدریاش قرار گرفت
هانیه دختر هشت سالهای که توسط ناپدری معتادش مورد شکنجه قرار گرفته بود از ناحیه ساعد مورد اصابت جسم سخت قرار گرفته است.
از ناحیه باسن با آبجوش سوزانده شده و کف پای این دختر با سیگار و قاشق داغ سوخته است.
علامت سوختگی میان دو کتف این دختر که نشاندهنده جسم داغ روی کتف اوست جای ضربههای شدید در کمر و پشت دخترک و نیز آثار سوختگی در پاهای هانیه مشهود است.
هر دو دست این دختر توسط جسمی سخت شکسته شده و شکستگی بهگونهای است که استخوانهای دست او جابهجا شده است.
به گفته پزشک وی، این دختر از لحاظ روحی بسیار آسیبدیده بهگونهای که باید مدتها تحت رواندرمانی قرار گیرد.
پزشکان با بررسی آثار جراحات در پیکر این دختر دریافتند هانیه حداقل دو هفته مورد آزار و اذیت ناپدریاش قرار گرفته است.
در موردی دیگر زمانی که خودرو سواری مقابل بیمارستان کودکان مفید توقف کرد و زنی جوان درحالی که پسر کوچولویی را بغل کرده بود، سراسیمه از خودرو پیاده و وارد بیمارستان شد شروع ماجرای یک کودکآزاری دیگر بود.
پرستاران نیما را در حالی که بیهوش بود و به سختی نفس میکشید به بخش کودکان انتقال دادند.
پزشکان در بررسی وضعیت کودک با مشاهده آثار کبودی زیر چشمانش و سوختگی در بدن نحیف وی متوجه شدند او بارها شکنجه شده است.
تلاش برای نجات جان نیمای چهار ساله ادامه یافت تا اینکه او بعد از چند ساعت دست و پنجه نرم کردن با مرگ به هوش آمد.
روز بعد با به هوش آمدن نیما، پرستاران هنگام بررسی وضعیت جسمانی او مشاهده کردند ناخن یکی از انگشتان نیما با انبر کشیده شده، آلت تناسلیاش سوخته و بخشی از پوست سرش نیز کنده شده است.
شواهد نشان میداد این کودک مدتهاست شکنجه میشده است. اما نکته عجیب اینکه نیما پس از 10 روز به خانوادهاش بازگردانده شد.مصطفی اقلیما، رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران با اعلام خبر تحویل نیما به پدرش عنوان کرد: بر اساس قانون پدر هر زمان که بخواهد میتواند با مراجعه به دستگاه قضایی، زمینه بازگرداندن فرزندش را فراهم کند.وی ادامه داد: اگر چه روال قانونی تحویل نیما به پدرش طی شده است اما باید دید که قاضی مسوول رسیدگی به پرونده چگونه این موضوع را پیگیری کرده که پدر را واجد صلاحیت نگهداری از نیما شناخته است.اقلیما تاکید کرد: بعید است که قاضی پرونده از پزشکیقانونی درباره سلامت روانی والدین نیما استعلام کرده باشد.
باربد در آتش سوخت
اما با گذشت یک هفته از انتشار خبر دومین کودکآزاری شدید، اینبار، مادری دیگر در حالی بر بالین پیکر سوخته پسرک سه سالهاش شیون میکند که به اذعان پرستاران، احتمال زنده ماندن این کودک با 70 درصد سوختگی، بسیار اندک است.
باربد را پدرش آتش زده است. خودش میگوید به خاطر تهدید و وادار کردن همسرش به ادامه زندگی مشترک اما قطعا نقش محرک اعتیاد آور شیشه در این ماجرا بسیار پررنگتر است. به هر حال برای والدین خاطی، همیشه بهانهای وجود دارد.
در حال حاضر وضعیت جسمی باربد بسیار بد است، بهگونهای که به دلیل سوختگی تمام بخشهای پوست کودک، امکان اتصال سرم به بدنش وجود ندارد و با توجه به سوختگی لبهای کودک، مایعات و دارو از طریق مجاری بینی به بدن او تزریق میشود.
زن روانی، نوزادش را سر برید!
اما این حوادث همچنان ادامه دارد و در موردی دیگر زنی که به اتهام کشتن پسر چهار ماههاش از سوی پلیس جنایی شهرستان شهریار بازداشت شده است برای تشخیص سلامت روانی به پزشکیقانونی منتقل شد متهم با همکاری شوهرش جسد را درون صندوقعقب خودرو گذاشته بود تا آن را در زادگاهش در کرمانشاه دفن کند.
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که به عبارتی دست والدین برای آزار کودکان توسط قانون باز گذاشته شده است زیرا مجازات سقف کودکآزاری در ایران تنها شش ماه حبس است.
عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکانبا اشاره به اینکه آیین دادرسی ویژهای برای رسیدگی به جرایم علیه کودکان وجود ندارد، اضافه کرد: این در حالی است که برای رسیدگی به جرایم کودکان و نوجوانان قانون مشخصی پیشبینی شده است.
مشاور حقوقی انجمن حمایت از حقوق کودکان در اینباره افزود: رسیدگی به پروندههای کودکآزاری در دادسرای اطفال تنها براساس یک بخشنامه انجام میشود و دادسراهای عمومی نیز اختیار رسیدگی به این پروندهها را دارند. نادی مدعی شد: بازپرس در دادسراهای عمومی تخصص لازم را برای رسیدگی به جرایم علیه کودکان ندارد. وی همچنین از محدودیت اختیارات بازپرس دادسرای اطفال انتقاد و اظهار کرد: محدودیتهایی که برای بازپرس دادسرای اطفال پیشبینی شده است گاهی موجب میشود که متهمان کودکآزاری در حین رسیدگی به پرونده متواری شوند و از چنگال قانون بگریزند.عضو هیاتمدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به اینکه سقف مجازات در نظر گرفته شده برای کودکآزاری شش ماه حبس است، خاطرنشان کرد: یکی از مشکلات قانون فعلی حمایت از کودکان و نوجوانان عدم تناسب جرم و مجازات است.
وی یادآور شد: احکام مجازاتهای سنگینتر از شش ماه حبس که بعضا برای مجرمان پروندههای کودکآزاری صادر میشود از طریق ظرفیتهای قانون مجازات اسلامی و پیگیری مواردی همچون ایراد ضرب و جرح عمدی و نقص عضو صادر میشود.
نادی در خاتمه، با اشاره به اظهارات برخی از نمایندگان مجلس مبنی بر ضرورت تصویب قوانین ویژه برخورد با کودکآزاری تاکید کرد: فعالان حقوق کودکان میخواهند که بر تصویب قوانین بعدی در این زمینه تاثیرگذار باشند. از سوی دیگر بسیاری از جامعهشناسان و حقوقدانان، نقض قوانین را مهمترین عاملی میدانند که باعث افزایش و عدم مهار کودکآزاری در کشور است. خشونت تا حدود زیادی نهادینه شده است اما در این میان کودکان و زنان از آسیبهای اجتماعی بیشتری رنج میبرند که نیاز به حمایتها و اهرمهای قانونی دارد، همین مساله که در هنگام آسیب رساندن به یک زن یا کودک باید تنها نیمی از دیه کامل یک انسان پرداخت شود، علاوه بر آنکه میتواند از لحاظ روحی به این قشر صدمه وارد کند و باعث به وجود آمدن نوعی حمایت قانونی ناآگاهانه میشود. برای رفع این مشکل نیاز به حمایت جدی دستگاههای قانونی و اجتماعی است که نقضهای قانون را شناخته، اصلاح و قوانین جایگزین را وضع کنند. در آخر باید گفت این برگ از روزنامه هم خوانده شده و در نهایت به خاطرهها میپیوندد اما چیزی که میماند ادامه روند کودکآزاری در کشور و سرازیر شدن اشک کودکانی است که هر لحظه از درد به خود میپیچند و... به امید روزی که قانونی مصوب شود که حداقل والدین ترسی در دل داشته و اقدام به کودکآزاری نکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر