۱۳۹۱ آذر ۱۳, دوشنبه

«فاطمه کوچولو» قربانی خشم مادر

 دریافت از: جعفر140/1
 
در یک لحظه چند ضربه به سر و صورت او زدم
 
  او ساکت شد 
 
 ناگهان متوجه شدم که فاطمه نفس نمی کشد!!
کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ راز دفن شبانه کودک دوساله را که با ضربات متعدد مشت و لگد مادرش کشته شده بود را فاش کردند.
در اولین روز آذرماه سالجاری، خانم جوان 21ساله‌ای به نام «معصومه» ساکن شهرستان آذرشهر با مراجعه به کلانتری209 پایانه مسافرتی جنوب به مأموران اعلام کرد که شب گذشته از کاشان به تهران آمدم و روی سکوی مسافران ترمینال غرب روی نیمکت در حالی که دختر دو ساله‌ام به نام «فاطمه» در آغوشم بود، خوابم برد اما پس از بیدارشدن متوجه شدم که فاطمه نیست که با توجه به اظهارات این زن جوان، مأموران کلانتری 209 اقدام به اجرای طرح در محدوده پایانه مسافرتی جنوب کرده اما موفق به پیداکردن دختر بچه‌ای با این مشخصات نشدند.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «فقدانی» و به دستور بازپرس شعبه چهارم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت که با ارجاع پرونده به پلیس آگاهی، کارآگاهان اداره یازدهم با مراجعه به پایانه مسافرتی جنوب ضمن انجام تحقیقات میدانی از محل اعلام فقدانی از سوی مادر دختربچه در بررسی تصاویر بدست آمده از دوربین‌های مداربسته پیش‌بینی شده در پایانه جنوب و انجام تحقیقات از مادر فقدانی به برخی اظهارات ضد و نقیض از سوی این زن جوان مشکوک شدند که ضمن انجام هماهنگی قضایی، تحقیقات از وی را در دستور کار خود قرار دادند.
سرانجام مادر فاطمه هشت روز پس از اعلام، لب به اعتراف گشود و در اظهارات خود به قتل دختربچه دو ساله خود و دفن جسد وی در شهرستان آذرشهر اعتراف کرد.
با توجه به اعتراف مادر فاطمه به ارتکاب جنایت، پرونده از اداره یازدهم به اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ ارجاع شد و متهمه در اظهارات خود به کارآگاهان گفت: پس از متارکه، چندین بار با همسرم سابقم تماس گرفتم تا تکلیف بچه را مشخص کند اما او پیشنهاد داد تا بچه را به بهزیستی تحویل دهم اما من قبول نکردم و از آزادشهر به کاشان رفتم تا درباره بچه با پدرش صحبت کنم اما او همچنان حرف‌های گذشته را به من بازپس می‌داد؛ نزدیک غروب بود که قصد بازگشت به شهرستان را داشتم که داخل خیابان فاطمه شروع به گریه کرد در حالی که بسیار عصبی بودم و حوصله گریه‌های او را نداشتم.
ابتدا او را دعوا کردم تا ساکت شود اما او همچنان گریه می‌کرد؛ در یک لحظه چند ضربه به سر و صورت او زدم و او ساکت شد که ناگهان متوجه شدم که فاطمه نفس نمی کشد!! به او نفس دادم اما فایده نداشت چراکه بدنش یخ شده بود؛ با اتوبوس به تهران آمدم و از آنجا نیز به آزادشهر رفتم و در آنجا جسد را به یک قبرستان قدیمی برده و شبانه آن را دفن کردم.
با توجه به اعترافات صریح متهمه، بلافاصله نیابات قضایی اخذ و تیمی از کارآگاهان اداره دهم به همراه متهمه به شهرستان آزادشهر اعزام ضمن انجام هماهنگی با پلیس آگاهی این شهرستان، با راهنمایی متهمه موفق به کشف جسد دختربچه دو ساله در یک قبرستان قدیمی و انتقال آن به پزشکی قانونی شدند.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی‌زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با اعلام این خبر گفت: با توجه به اعتراف صریح متهمه و کشف جسد دختربچه دو ساله، دستور بازداشت موقت از سوی بازپرس صادر و متهمه برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. خبرگزاری ایسنا 13 آذرماه
 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر